نحوه برخورد با نیروی سمی در سازمان
راهبردهایی برای حفظ فرهنگ سازمانی و عملکرد تیمی | مرکز مشاوره مدیریت ماهان
در هر سازمانی، حفظ سلامت روانی محیط کار و ارتقاء بهرهوری کارکنان از مهمترین اولویتهاست. اما گاهی حضور یک نیروی سمی میتواند همهچیز را بههم بریزد. افرادی که با رفتار منفی، بیاحترامی، شایعهپراکنی یا مخالفت دائمی با تغییر، به فرهنگ سازمانی آسیب میزنند. در این مقاله، به بررسی راهکارهای برخورد مؤثر با نیروی سمی در سازمانها میپردازیم و نقش مشاوره مدیریت را در این مسیر تحلیل میکنیم.
نیروی سمی کیست؟
نیروی سمی (Toxic Employee) فردی است که رفتار او تأثیر منفی بر روحیه تیم، کارایی سازمان و روابط کاری دارد. این افراد ممکن است در ظاهر متخصص یا باتجربه باشند، اما رفتار آنها باعث ایجاد اصطکاک، کاهش انگیزه و فرسایش روحی سایر اعضای تیم میشود
برخلاف اشتباه رایجی که تصور میکند نیروی سمی حتماً فردی ناکارآمد یا کمتجربه است، در بسیاری از موارد این افراد ممکن است توانمند، با سابقه و حتی تأثیرگذار باشند، اما ویژگیهای رفتاری آنها باعث تنش، بیاعتمادی و افت عملکرد کلی در سازمان میشود.
ویژگیهای رایج یک نیروی سمی:
-
منفینگری مداوم: همیشه مشکلمحور است و به جای ارائه راهحل، فقط نارضایتی ایجاد میکند.
منفینگری مداوم یعنی تمرکز همیشگی یک فرد بر جنبههای بد، ناکارآمد یا مشکلساز امور، بدون ارائه راهحل یا مشارکت سازنده. این ویژگی رفتاری، در بلندمدت نهتنها روحیه فردی را تضعیف میکند، بلکه جو سازمانی را هم بهسمت ناامیدی و بیاعتمادی سوق میدهد.
مثالهای رفتاری از منفینگری:
- وقتی ایده جدیدی مطرح میشود، بلافاصله میگوید: “اینم مثل بقیه طرحا شکست میخوره!”
- در جلسات تیمی، تمرکز او فقط روی مشکلات است، نه راهحلها.
- موفقیتهای تیم را بیاهمیت جلوه میدهد یا بهانهتراشی میکند.
- دائم شکایت دارد، از شرایط کاری گرفته تا تصمیمات مدیریتی.
چرا منفینگری مداوم مخرب است؟
- روحیهی تیم را کاهش میدهد
- مانع از اتخاذ تصمیمات نوآورانه میشود
- باعث شکلگیری فضای بیاعتمادی و گارد گرفتن کارکنان نسبت به تغییرات میگردد
- قدرت تصمیمگیری مدیران را زیر سؤال میبرد و انگیزهی کارکنان را از بین میبرد
منفینگری مداوم، مثل یک سم پنهان است که کمکم اعتماد، انگیزه و عملکرد را در سازمان از بین میبرد.
-
انتقال استرس و نگرانی به تیم:باعث افزایش تنش، اضطراب و فشار روانی میان همکاران میشود.
برخی کارکنان (بهویژه نیروهای سمی) بهجای مدیریت استرسهای فردی خود، آن را ناخودآگاه یا آگاهانه به دیگر اعضای تیم منتقل میکنند. این رفتار باعث میشود تیم بهطور دستهجمعی دچار بیثباتی روانی، فشار ذهنی و حتی فرسودگی شغلی شود.
نمونههای رایج انتقال استرس در محیط کار:
- فردی که دائماً مضطرب یا نگران آیندهی شرکت است و نگرانیهایش را بهصورت شایعه یا گمانهزنی پخش میکند:
“شنیدی قراره تعدیل نیرو داشته باشیم؟” - کارمندی که همیشه در حال انتقاد عصبی یا تحقیر دیگران است، چون خودش تحت فشار است.
- فردی که به جای مدیریت زمان و اولویتها، اضطراب کاریاش را به دیگر اعضا منتقل میکند و باعث اختلال در تمرکز جمعی میشود.
تأثیرات منفی انتقال استرس بر تیم:
- افزایش تنش و اختلاف در روابط بینفردی
- کاهش تمرکز و کاهش کیفیت تصمیمگیری گروهی
- از بین رفتن امنیت روانی محیط کار
- کاهش روحیه و بهرهوری کل تیم
راهکار پیشنهادی مرکز مشاوره مدیریت ماهان:
با استفاده از عارضهیابی رفتار سازمانی، آموزشهای مدیریت هیجانات درونسازمانی، و طراحی سیاستهای ارتباطی موثر، سازمانها میتوانند فضای تیمی را سالم، متعادل و حرفهای نگه دارند — حتی در شرایط پرتنش یا بحران.
-
عدم احترام به همکاران یا مدیران:با رفتار تحقیرآمیز، کنایه، یا بیتفاوتی باعث آسیب به روابط کاری میشود.
عدم احترام به معنای نادیده گرفتن شأن، نظرات، موقعیت یا احساسات دیگران در محیط کار است. این رفتار میتواند آشکار (مثل توهین یا تمسخر) یا پنهان (مثل بیاعتنایی یا مخالفت غیرمنطقی) باشد. نیرویی که به همکاران یا مدیران احترام نمیگذارد، بهمرور باعث ایجاد تنش، بیاعتمادی و افت روحیه در تیم میشود.
نشانههای رفتاری عدم احترام:
- قطع کردن صحبت دیگران در جلسات
- بیتوجهی به نظرات کارشناسی یا دستورات مافوق
- استفاده از لحن تحقیرآمیز یا طعنهدار
- پشتسرگویی یا پخش شایعات درباره مدیر یا اعضای تیم
- مقابلهجویی بیدلیل با تصمیمات سازمانی
پیامدهای این رفتار در سازمان:
- تخریب روابط حرفهای در تیم
- کاهش همدلی و روحیه همکاری
- ایجاد محیطی پرتنش و غیرسازنده
- تأثیر منفی بر تصمیمگیری، خلاقیت و بهرهوری
راهکار پیشنهادی مرکز مشاوره مدیریت ماهان:
از طریق کارگاههای رفتار حرفهای، آموزش مهارتهای ارتباطی مؤثر، و پیادهسازی ارزشهای فرهنگی سازمانی، میتوان به شکلگیری محیطی متعادل، محترمانه و مبتنی بر همکاری کمک کرد.
-
پشتسرگویی و شایعهسازی: منبع اصلی پخش شایعه و بیاعتمادی در تیم است.
پشتسرگویی به معنای صحبت منفی، انتقاد یا تمسخر افراد در غیاب آنهاست، و شایعهسازی به پخش اطلاعات تأییدنشده، مبهم یا ساختگی درباره افراد یا رویدادهای سازمانی اشاره دارد. این رفتارها نشانهای از عدم بلوغ حرفهای و نبود امنیت روانی در محیط کار هستند.
چرا این رفتار مخرب است؟
- اعتماد را از بین میبرد: همکاران دیگر احساس ناامنی میکنند و از بیان آزادانه ایدهها یا مشکلاتشان خودداری میکنند.
- فرهنگ سازمانی را تضعیف میکند: بجای تمرکز بر کار و همکاری، محیطی پر از سوءظن، ترس و رقابت ناسالم شکل میگیرد.
- به بهرهوری ضربه میزند: انرژی ذهنی و وقت کارکنان صرف مسائل حاشیهای میشود.
نشانههای رایج:
- پچپچ کردن درباره تصمیمات مدیریتی یا شخصی اعضا
- پخش شایعات بیاساس درباره تعدیل نیرو، حقوقها یا روابط داخلی
- تحریک دیگران به بیاعتمادی یا مخالفت با همکار یا مدیر خاص
راهکار پیشنهادی مرکز مشاوره مدیریت ماهان:
با ایجاد شفافیت در ارتباطات، آموزش اصول اخلاق حرفهای، و تقویت فضای گفتوگوی باز و محترمانه، میتوان ریشههای شایعهسازی را از بین برد و فرهنگی مبتنی بر اعتماد و احترام در سازمان نهادینه کرد.
-
مقاومت در برابر تغییر: با هر نوع نوآوری یا تحول سازمانی مقابله میکند و روحیه تیم را تضعیف مینماید.
مقاومت در برابر تغییر یک واکنش طبیعی و معمولی در انسانها و سازمانها است. این رفتار به معنای مخالفت یا عدم تمایل به پذیرش تغییرات جدید در محیط کاری است. معمولاً زمانی که کارکنان یا مدیران احساس کنند که تغییرات پیشنهادی تهدیدی برای وضعیت موجود، امنیت شغلی یا روشهای کاری آنها هستند، مقاومت نشان میدهند.
علل مقاومت در برابر تغییر:
- ترس از ناشناختهها: افراد به تغییرات ناآشنا واکنش منفی نشان میدهند چون از عواقب و پیامدهای آن آگاه نیستند.
- عدم اعتماد به مدیریت: وقتی کارکنان به رهبری سازمان اعتماد نداشته باشند، نسبت به تغییرات پیشنهادی بدبین میشوند.
- احساس از دست دادن کنترل: بسیاری از کارکنان ترجیح میدهند در وضعیت کنونی باقی بمانند تا اینکه ریسک تغییرات جدید را بپذیرند.
- تجربههای منفی قبلی: اگر در گذشته تغییرات شکست خورده باشند، احتمال مقاومت در برابر تغییرات جدید بیشتر میشود.
- خستگی و فرسودگی شغلی: وقتی افراد به دلیل فشار کاری زیاد یا احساس فرسودگی، تمایلی به تغییرات ندارند، مقاومت میکنند.
نشانههای مقاومت در برابر تغییر:
- کندی در پذیرش تغییرات: کارکنان بهطور کند و با تأخیر تغییرات را پذیرش میکنند.
- شایعهسازی و گمانهزنی منفی: شروع شایعات منفی درباره تغییرات جدید که به تضعیف تغییرات منجر میشود.
- کاهش انگیزه و بیتفاوتی: کارکنان ممکن است نسبت به اهداف جدید شرکت بیتفاوت شوند یا تمایلی به مشارکت فعال نداشته باشند.
راهکارهای مقابله با مقاومت در برابر تغییر:
-
تضعیف فرهنگ سازمانی: با بیتوجهی به ارزشها و اصول سازمان، هنجارهای سالم را از بین میبرد.
تضعیف فرهنگ سازمانی یکی از مشکلات جدی است که میتواند بر سلامت، عملکرد و رشد یک سازمان تأثیر منفی بگذارد. فرهنگ سازمانی به مجموعهای از باورها، ارزشها، رفتارها و انتظاراتی اشاره دارد که افراد در داخل یک سازمان از آن پیروی میکنند. این فرهنگ تأثیر زیادی بر نحوه همکاری تیمها، مدیریت، تصمیمگیری و حتی ارتباطات درون سازمانی دارد.
علل تضعیف فرهنگ سازمانی:
- عدم شفافیت در ارتباطات: زمانی که ارتباطات درون سازمان ضعیف باشد، کارکنان نمیتوانند از اهداف، ارزشها و مأموریت سازمان به درستی مطلع شوند. این ابهام باعث تضعیف فرهنگ سازمانی میشود.
- عدم تطابق ارزشهای شخصی با ارزشهای سازمان: وقتی کارکنان احساس کنند که ارزشهای شخصی آنها با فرهنگ سازمانی در تضاد است، ممکن است به این فرهنگ واکنش منفی نشان دهند و از آن فاصله بگیرند.
- رهبری ضعیف یا ناکارآمد: رهبران سازمانی نقشی حیاتی در ایجاد و تقویت فرهنگ دارند. اگر رهبران نتوانند فرهنگ سازمانی را ترویج کنند یا خود از آن پیروی نکنند، این مسئله باعث تضعیف فرهنگ خواهد شد.
- عدم توجه به بهبود مستمر: عدم سرمایهگذاری در بهبود فرهنگ سازمانی و نادیده گرفتن نیازهای کارکنان میتواند منجر به کاهش انگیزه و بیتوجهی به ارزشهای سازمانی شود.
- استرسهای مدیریتی و تغییرات سازمانی مداوم: تغییرات زیاد و بیبرنامه در سازمان، به ویژه اگر بدون نظارت و بررسی درست انجام شوند، میتوانند باعث ایجاد بیثباتی در فرهنگ سازمانی شوند.
تأثیرات تضعیف فرهنگ سازمانی:
- کاهش بهرهوری و انگیزه کارکنان: کارکنانی که از فرهنگ سازمانی حمایت نمیشوند، احتمالاً انگیزه کمتری برای انجام وظایف خود دارند، که به کاهش بهرهوری منجر میشود.
- افزایش تنش و بیاعتمادی: فرهنگ ضعیف میتواند باعث افزایش بیاعتمادی و تنش بین کارکنان و مدیران شود، زیرا کارکنان احساس میکنند که در محیطی پر از ابهام و بیثباتی کار میکنند.
- افت کیفیت خدمات و محصولات: در سازمانهایی که فرهنگ ضعیفی دارند، کیفیت محصولات و خدمات معمولاً به دلیل کاهش انگیزه و بیاعتمادی دچار افت میشود.
- از دست دادن استعدادها: سازمانهایی که فرهنگ ضعیف دارند، احتمالاً استعدادهای باارزش خود را از دست میدهند، زیرا افراد تمایلی به کار در محیطی با چنین فرهنگی ندارند.
راهکارهای تقویت فرهنگ سازمانی:
- تقویت ارتباطات شفاف و مؤثر: برای مقابله با تضعیف فرهنگ، نیاز به ارتباطات شفاف در سطوح مختلف سازمان است. مدیران باید به طور منظم با کارکنان در ارتباط باشند و آنها را در جریان اهداف و ارزشهای سازمان قرار دهند.
- ایجاد الگوهای رفتاری مثبت: مدیران و رهبران سازمان باید خودشان الگوی مناسبی برای رفتارها و ارزشهای مورد نظر سازمان باشند. رفتارهای مثبت آنها میتواند کارکنان را به پیروی از فرهنگ سازمانی تشویق کند.
- تشویق به همکاری و مشارکت تیمی: ایجاد فضایی که کارکنان بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند و در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند، باعث تقویت فرهنگ سازمانی میشود.
- مراقبت از رفاه کارکنان: تأمین شرایط کاری مطلوب، بهبود محیط کار و حمایت از رفاه روانی و اجتماعی کارکنان میتواند باعث افزایش رضایت و تعهد آنها به فرهنگ سازمانی شود.
- پشتیبانی از تغییرات مثبت: مدیریت تغییرات سازمانی با برنامهریزی و بهصورت اصولی، میتواند به تقویت فرهنگ سازمانی کمک کند. سازمانها باید توانایی انطباق با تغییرات را داشته باشند بدون اینکه این تغییرات باعث از بین رفتن ارزشها و اصول اصلی آنها شود.
تضعیف فرهنگ سازمانی میتواند تبعات جدی برای عملکرد کلی سازمان داشته باشد. بنابراین، مهم است که هر سازمان بهطور مستمر فرهنگ خود را بررسی و تقویت کند. از آنجا که فرهنگ سازمانی به نحوه ارتباطات، تصمیمگیریها و رفتار کارکنان بستگی دارد، سازمانها باید همواره برای حفظ و تقویت آن تلاش کنند.
چرا شناخت نیروی سمی اهمیت دارد؟
وجود حتی یک نیروی سمی در تیم میتواند:
- نرخ ترک کارکنان توانمند را بالا ببرد
- باعث کاهش چشمگیر بهرهوری و مشارکت تیمی شود
- فضای کاری سالم را به یک محیط تنشزا و ناسالم تبدیل کند
- فرآیند رشد و توسعه استراتژیک سازمان را دچار اختلال کند
در نتیجه، شناسایی، ارزیابی و مدیریت صحیح نیروی سمی، یکی از مسئولیتهای کلیدی مدیران منابع انسانی و رهبران سازمانهاست.
مرکز مشاوره مدیریت ماهان میتواند با ابزارهای حرفهای در عارضهیابی رفتاری، به شرکتها کمک کند تا چنین چالشهایی را به فرصت تبدیل کنند.
نشانههای نیروی سمی:
- پخش شایعه و ایجاد بیاعتمادی
- مقاومت شدید در برابر تغییر و تحول
- رفتار منفی یا طعنهآمیز با همکاران
- خودمحوری و بیاحترامی به قوانین سازمانی
- کاهش انسجام تیم و ایجاد فضای رقابتی ناسالم
چرا باید با نیروی سمی مقابله کرد؟
حضور طولانیمدت یک نیروی سمی میتواند:
- منجر به رشد رفتارهای منفی در تیم شود
- کارکنان با استعداد را فراری دهد
- کیفیت تصمیمگیری و عملکرد مدیریتی را کاهش دهد
- هزینههای منابع انسانی را افزایش دهد
بنابراین، برخورد با این پدیده، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است.
راهکارهای برخورد حرفهای با نیروی سمی:
-
شناسایی سریع و دقیق
با کمک ابزارهای عارضهیابی منابع انسانی و بررسی بازخورد کارکنان، میتوان رفتارهای سمی را به موقع شناسایی کرد.
-
برقراری گفتوگوی سازنده
گاهی گفتوگوی مستقیم و محترمانه با فرد، میتواند سوءتفاهمها یا مقاومتهای درونی او را حل کند. این کار باید بدون قضاوت و با رویکرد حل مسئله انجام شود.
-
تعیین حدود و شفافسازی قوانین
سازمانها باید مرزهای رفتاری را مشخص کرده و به همه اعضا یادآوری کنند که فرهنگ سازمانی یک اصل غیرقابل مصالحه است.
-
ارائه بازخورد حرفهای
ارزیابی منظم عملکرد و ارائه بازخورد صریح، اما محترمانه، میتواند به تغییر رفتار افراد سمی کمک کند.
-
مشاوره تخصصی و آموزش
با بهرهگیری از خدمات مرکز مشاوره مدیریت ماهان، میتوان برنامههای آموزشی و مداخلهای طراحی کرد که به اصلاح رفتار و توسعه مهارتهای بینفردی کارکنان کمک کند.
-
تصمیمگیری درباره ادامه همکاری
اگر هیچ تغییری حاصل نشد و رفتار سمی همچنان ادامه داشت، ممکن است پایان همکاری تنها گزینه منطقی باشد تا سلامت تیم حفظ شود.
نقش مرکز مشاوره مدیریت ماهان در این مسیر
در مرکز مشاوره مدیریت ماهان، با تجربهای تخصصی در توسعه سازمانی، عارضهیابی منابع انسانی و طراحی ساختارهای رفتاری مؤثر، به شرکتها کمک میکنیم تا نهتنها نیروهای سمی را شناسایی و مدیریت کنند، بلکه فرهنگ سازمانی سالمی بسازند که رشد و بهرهوری را تضمین کند.
مدیریت نیروی سمی، یک اقدام استراتژیک در مسیر حفظ سلامت سازمان است. با شناسایی بهموقع، گفتوگو، آموزش و برخورد حرفهای، میتوان از آسیبهای بزرگ جلوگیری کرد. اگر به دنبال یک ساختار منسجم و راهکارهای علمی در این زمینه هستید، مرکز مشاوره مدیریت ماهان در کنار شماست.
شاخصهای تشخیص ضعف در فرهنگ سازمانی:
موضوع شاخصهای تشخیص ضعف در فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین موضوعاتیست که میتونه به مدیران، رهبران و مشاوران سازمانها کمک کنه تا پیش از بروز بحران، وضعیت فرهنگ سازمانی خودشون رو ارزیابی و اصلاح کنن.
در ادامه به مهمترین شاخصها و نشانههایی که حاکی از ضعف در فرهنگ سازمانی هستن، اشاره میکنم:
۱. نارضایتی و عدم تعهد کارکنان
- کارکنان بیانگیزه، کمتعهد و بیتفاوت نسبت به اهداف سازمان.
- تمایل پایین برای مشارکت در پروژههای تیمی یا ابتکار عمل.
- افزایش استفاده از مرخصیهای غیرضروری.
۲. نرخ بالای ترک شغل (Attrition)
- بالا بودن نرخ خروج کارکنان (مخصوصاً نیروهای کلیدی) نشانهای از بیاعتمادی و نارضایتی از فضای سازمانی است.
- جایگزینی مداوم نیروها مانع شکلگیری فرهنگ قوی و یکپارچه میشود.
۳. ضعف در همکاری و کار تیمی
- تیمها بهجای همکاری، در رقابت ناسالم با یکدیگر هستند.
- نبود شفافیت، عدم اشتراک دانش و نبود حمایت متقابل در میان واحدها.
۴. ارتباطات ضعیف و ناهماهنگ
- اطلاعات حیاتی فقط در میان حلقههای خاص جریان دارد (فرهنگ جزیرهای).
- نبود ارتباط باز و صادقانه بین مدیران و کارکنان.
- کارکنان از تصمیمات کلیدی سازمان بیاطلاع هستند.
۵. مقاومت در برابر تغییر
- پذیرش پایین در برابر تحولات تکنولوژیک، تغییر ساختار یا فرایندها.
- تمایل به حفظ وضعیت فعلی حتی زمانی که ناکارآمدی آن مشخص است.
۶. رفتارهای سمی یا منفی در سازمان
- پشتسرگویی، شایعهسازی، بیاحترامی به همکاران یا مدیران.
- حضور نیروهای سمی که فضا را مسموم میکنند و واکنش جدی به آنها دیده نمیشود.
۷. نبود ارزشهای مشترک
- وقتی کارکنان نمیدانند ارزشهای اصلی سازمان چیست یا آن را باور ندارند.
- اختلاف دیدگاههای جدی بین رهبری و کارکنان در اولویتها و رفتار سازمانی.
۸. عدم توجه به توسعه فردی و آموزش
- نبود فرصتهای یادگیری و ارتقا برای کارکنان.
- بیتوجهی سازمان به رشد مهارتهای انسانی و مدیریتی نیروها.
-
نقش رهبری در حفظ و تقویت فرهنگ سازمانی:
- نقش رهبری در حفظ و تقویت فرهنگ سازمانی بسیار کلیدی و تأثیرگذار است؛ چرا که رهبران با رفتار، تصمیمگیری و ارزشهایی که ترویج میکنند، بهطور مستقیم بر شکلگیری و پایداری فرهنگ سازمانی اثر میگذارند. در ادامه، نقشهای مهم رهبری در این زمینه را به صورت کاربردی توضیح میدهم:
-
الگوسازی عملی (Role Modeling)
- رهبران باید خودشان تجلی واقعی ارزشهای سازمان باشند. وقتی مدیر یا رهبر، خود به صداقت، مسئولیتپذیری، شفافیت و احترام پایبند است، این رفتار در میان کارکنان نهادینه میشود.
مثال: اگر صداقت یکی از ارزشهای سازمان باشد، رهبر باید در اشتباهات خود شفاف باشد و آنها را بپذیرد -
تعریف و ترویج ارزشهای کلیدی
- رهبران فرهنگ سازمانی را از طریق تعریف ارزشهای بنیادین و تکرار آنها در تصمیمگیریها، جلسات و رفتارهای روزمره تقویت میکنند.
این کار باعث میشود کارکنان بدانند چه چیزی در سازمان مهم است و رفتارشان را با آن هماهنگ کنند. -
ارتباط مؤثر و شفاف با کارکنان
- رهبران با ایجاد بسترهایی برای گفتوگوی باز و شنیدن دغدغههای کارکنان، فرهنگ ارتباطی سالمی بنا میکنند.
فرهنگ سازمانی سالم بدون گفتوگو و شفافیت قابل دوام نیست. -
تشویق و پاداش رفتارهای فرهنگی مثبت
- رهبران با تشویق کسانی که با ارزشهای سازمان هماهنگ هستند، فرهنگ مطلوب را تثبیت میکنند.
مثلاً پاداش به همکاری تیمی، نوآوری یا مسئولیتپذیری میتواند الگوی رفتاری سایر کارکنان را نیز شکل دهد -
مقابله با رفتارهای ناسازگار
- اگر رفتارهای منفی یا ضدفرهنگی مانند شایعهسازی، بیاحترامی یا مقاومت در برابر تغییر بدون برخورد بماند، به مرور فرهنگ سازمان را تضعیف میکند.
رهبران باید با قاطعیت و در عین حال با عدالت، با این رفتارها مقابله کنند. -
تطبیق تصمیمات راهبردی با فرهنگ سازمانی
- رهبری باید اطمینان حاصل کند که تغییرات سازمانی، استخدامها، سیاستها و استراتژیها با فرهنگ مورد نظر همراستا هستند.
تصمیماتی که با فرهنگ سازمان تناقض دارند، باعث دوگانگی و سردرگمی در تیمها میشود. -
توانمندسازی مدیران میانی
- رهبری باید مدیران سطوح میانی را آموزش دهد و توانمند کند تا به عنوان حاملان فرهنگ سازمانی، همان ارزشها و رفتارها را در تیمهای خود گسترش دهند.
روشهای مقابله با نیروی سمی به شیوه حرفهای:
مقابله با نیروی سمی در سازمان، اگر به شیوهای حرفهای، سنجیده و هدفمند انجام شود، میتواند هم به بهبود فضای کاری کمک کند و هم از بروز آسیبهای جدی به عملکرد تیم و فرهنگ سازمانی جلوگیری کند. در ادامه، مهمترین روشهای مقابله حرفهای با نیروی سمی را توضیح میدهم:
۱. مشاهده و مستندسازی رفتارها
قبل از هر اقدام، باید رفتارهای مخرب فرد بهدقت رصد و ثبت شود. این کار:
- کمک میکند از قضاوت عجولانه پرهیز شود.
- مدارکی برای برخورد حرفهای فراهم میکند.
- امکان تحلیل ریشههای رفتار را فراهم میسازد.
مثال: ثبت زمانها و موقعیتهایی که فرد با دیگران با بیاحترامی یا منفینگری رفتار کرده.
۲. گفتوگوی مستقیم و شفاف
در اولین گام، باید با فرد به شکل فردی، آرام و محترمانه گفتوگو کرد. در این گفتوگو:
- رفتار ناپسند را مشخص کنید، نه شخصیت فرد را.
- تأثیرات منفی رفتار او را توضیح دهید.
- فرصت برای شنیدن نظرات و دلایل او فراهم شود.
این گفتوگوها معمولاً اگر درست انجام شوند، میتوانند رفتار فرد را اصلاح کنند.
۳. ارائه بازخورد سازنده و هدفمند
بازخوردها باید:
- بهموقع و منظم باشند.
- بر اساس واقعیتها داده شوند، نه احساسات.
- شامل راهکار برای بهبود نیز باشند.
مثال: “در جلسه دیروز، قطع کردن صحبت دیگران باعث ایجاد تنش شد. لطفاً اجازه بده بقیه هم صحبتشان را کامل کنند.”
۴. درگیر کردن منابع انسانی یا مشاوران سازمانی
اگر رفتارهای سمی ادامه یافت، دخالت واحد منابع انسانی یا مشاوره مدیریت ضروری است. آنها میتوانند:
- ارزیابی شخصیت انجام دهند.
- راهکارهای توسعه فردی ارائه دهند.
- فرآیندهای بازسازی رفتار یا حتی خروج محترمانه را مدیریت کنند.
۵. تدوین قوانین رفتاری و کد اخلاقی
داشتن چارچوب مشخص برای رفتار حرفهای، کمک میکند تا هم معیار روشنی برای تشخیص رفتارهای سمی وجود داشته باشد و هم روند برخورد با آنها قانونی و عادلانه باشد.
همه کارکنان باید نسبت به این کدها آگاهی داشته باشند و رعایت آنها را امضا کنند.
۶. ایجاد فرهنگ بازخورد و گفتوگو
هر چه فضای تیم شفافتر، امنتر و گفتوگومحورتر باشد، احتمال بروز رفتارهای سمی کمتر است و سریعتر شناسایی میشوند. این فرهنگ باید توسط رهبران سازمان حمایت شود.
۷. در صورت لزوم، قطع همکاری حرفهای
اگر تمام مراحل اصلاح بینتیجه بود و نیروی سمی همچنان به آسیبزدن ادامه داد، تصمیم به خروج سازمانی باید بدون تأخیر و با رعایت احترام اتخاذ شود.
تأخیر در این تصمیم میتواند هزینههای زیادی برای تیم و سازمان داشته باشد.
-
نقش واحد منابع انسانی در کنترل اثرات نیروی سمی:
نقش واحد منابع انسانی (HR) در کنترل اثرات نیروی سمی، نقشی کلیدی، پیشگیرانه و گاهی حتی درمانگر است. در واقع، منابع انسانی مثل ستون فقرات سلامت روانی و رفتاری سازمان عمل میکند و میتواند بهدرستی حضور یک نیروی سمی را شناسایی، تحلیل و مدیریت کند. در ادامه مهمترین اقدامات HR در این زمینه را توضیح میدهم:
۱. شناسایی زودهنگام نشانهها
واحد منابع انسانی با بررسی بازخوردهای درونسازمانی، نظرسنجیهای کارکنان، گزارش مدیران و دادههای رفتاری (مانند نرخ ترک خدمت، غیبت، نارضایتیها) میتواند نشانههای وجود رفتار سمی را بهموقع تشخیص دهد.
این مرحله پیشگیری از گسترش اثرات مخرب است.
۲. مستندسازی دقیق رفتارها
HR وظیفه دارد:
- تمام شکایات و گزارشها را ثبت کند.
- مستنداتی از جلسات بازخورد یا رفتارهای تکرارشونده جمعآوری کند.
- مسیر قانونی برای بررسی و رسیدگی فراهم کند.
مستندسازی، پایهای است برای برخورد عادلانه و قابل دفاع.
۳. برگزاری جلسات گفتوگوی اصلاحی
واحد منابع انسانی میتواند بهعنوان تسهیلگر، جلسات گفتوگوی اصلاحی میان نیروی سمی و مدیر یا همکارانش برگزار کند تا:
- سوءتفاهمها روشن شود.
- مسیر اصلاح رفتار ترسیم گردد.
- فرد احساس شنیدهشدن داشته باشد.
۴. ارائه آموزشهای رفتاری و مهارتی
یکی از مهمترین نقشهای HR، آموزش و توسعه کارکنان است. منابع انسانی میتواند با برگزاری کارگاههایی در حوزههایی مانند:
- مهارتهای ارتباطی
- هوش هیجانی
- مدیریت خشم
- کار تیمی
به کاهش رفتارهای سمی و پیشگیری از آنها کمک کند.
۵. ایجاد محیط امن برای گزارشدهی
کارکنان اغلب از ترس پیامدها، رفتارهای سمی را گزارش نمیکنند. HR باید:
- محیطی امن، بدون تنبیه برای گزارشدهی فراهم کند.
- اعتمادسازی کند که گزارشها پیگیری میشوند.
- از افشای هویت گزارشدهنده جلوگیری نماید.
۶. بازطراحی فرآیند جذب و گزینش
برای پیشگیری از ورود نیروهای سمی به سازمان، منابع انسانی باید:
- از ابزارهای ارزیابی روانشناختی استفاده کند.
- رفتارها و فرهنگ فرد را با فرهنگ سازمانی تطبیق دهد.
- فراتر از مهارتهای تخصصی به شخصیت توجه کند.
۷. در صورت لزوم، مدیریت خروج محترمانه
- آیا همیشه باید نیروی سمی را اخراج کرد؟ (مدیریت سازنده یا حذف؟)
واقعیت این است که پاسخ قطعی و یکسان برای همه سازمانها وجود ندارد. انتخاب بین مدیریت سازنده یا حذف نیروی سمی بستگی به عوامل مختلفی دارد که در ادامه به آنها میپردازیم:
چه زمانی میتوان به مدیریت سازنده فکر کرد؟
اگر نشانههایی از امکان اصلاح رفتار وجود دارد، بهتر است ابتدا از روشهای حمایتی و اصلاحی استفاده شود:
-
رفتارهای سمی ناشی از فشار روانی یا فرسودگی شغلی باشد
گاهی افراد بهدلیل استرس مزمن، کمبود حمایت یا مشکلات شخصی دچار رفتارهای منفی میشوند. در این موارد با آموزش، حمایت روانی یا تنظیم شرایط کاری میتوان عملکرد فرد را بهبود داد.
-
شخص از بازخورد پذیر است و انگیزه برای اصلاح دارد
اگر نیروی موردنظر به بازخورد پاسخ مثبت میدهد و برای بهبود تلاش میکند، ارزش آن را دارد که برای اصلاح با او همکاری شود.
-
رفتارهای سمی هنوز آسیب گستردهای نزدهاند
در مراحل ابتدایی، منابع انسانی و مدیران میتوانند با جلسات مشاوره، آموزش و ایجاد گفتوگوهای اصلاحی، به فرد کمک کنند تا مسیر رفتاری سالمتری را در پیش بگیرد.
چه زمانی باید به قطع همکاری فکر کرد؟
در موارد زیر، اخراج میتواند بهترین تصمیم مدیریتی باشد:
- رفتارهای سمی تکراری و عمیق هستند
اگر پس از چندین مرحله بازخورد و اصلاح، هیچ تغییری حاصل نشده باشد، این نشانهای قوی است که رفتار بخشی از شخصیت کاری فرد شده و اصلاحپذیر نیست. - فرد بر تیم، بهرهوری و فرهنگ سازمانی تأثیر منفی گذاشته است
حضور یک نیروی سمی میتواند انگیزه تیم را پایین بیاورد، باعث خروج کارکنان سالم شود و فضای سازمان را تخریب کند. - عدم پذیرش مسئولیت و نداشتن تعهد به تغییر
اگر فرد هیچ مسئولیتی نسبت به رفتارهای خود نمیپذیرد و مقاومت شدیدی در برابر تغییر دارد، انرژی و منابع سازمان نباید صرف اصلاح او شود. - تضاد ارزشی با فرهنگ سازمانی
در صورتی که فرد از نظر ارزشی با DNA فرهنگی سازمان در تضاد است (مثلاً رفتارهای غیر اخلاقی، توهینآمیز یا تخریبی دارد)، ادامه همکاری خطرناک است.
مدیریت سازنده اولویت دارد، اما نه به هر قیمتی.
مرکز مشاوره مدیریت ماهان توصیه میکند:
- ابتدا به افراد فرصت رشد و بازخورد بدهید.
- چارچوب مشخصی برای اصلاح تعیین کنید.
- در صورت بینتیجه بودن، بدون تعارف تصمیم حذف را بگیرید.
نیروی سمی، اگر اصلاح نشود، مثل ویروسی در سازمان عمل میکند.
-
تفاوت نیروی منتقد با نیروی سمی – چگونه مرز را بشناسیم؟
تفاوت بین نیروی منتقد و نیروی سمی یکی از چالشهای کلیدی در مدیریت منابع انسانی است. تشخیص درست این مرز میتواند از یک سو به حفظ فرهنگ سالم سازمان کمک کند، و از سوی دیگر مانع از حذف نیروهای ارزشمند و تحولگرا شود.
در ادامه به صورت دقیق و کاربردی این تفاوت را بررسی میکنیم:
نیروی منتقد کیست؟
نیروی منتقد کسی است که:
- با نیت بهبود و پیشرفت، بازخورد میدهد.
- پیشنهادهای سازنده و تحلیلگرانه ارائه میدهد.
- مشکلات را مطرح میکند، اما راهحل هم دارد.
- احترام به همکاران، مدیران و فرهنگ سازمانی را حفظ میکند.
- روحیه مسئولیتپذیری و تعهد دارد.
نیروی منتقد ممکن است در جلسات مخالفت کند یا سیاستهای مدیریتی را به چالش بکشد، اما این کار را با هدف بهبود، با رعایت احترام و از سر دلسوزی انجام میدهد.
نیروی سمی کیست؟
نیروی سمی کسی است که:
- همواره منتقد است، اما بدون هدف سازنده.
- دیگران را تخریب میکند تا خودش دیده شود.
- شایعهپراکنی، بدبینی و بیاعتمادی ایجاد میکند.
- تغییر و توسعه را تهدید تلقی میکند و مقابل آن میایستد.
- در تیم بیانگیزگی، ترس یا بیاعتمادی تزریق میکند.
رفتارهای او انرژی سازمان را کاهش میدهد و موجب استهلاک تیم، افزایش تنش و افت عملکرد میشود.
تفاوت کلیدی بین منتقد و سمی:
ویژگی |
نیروی منتقد |
نیروی سمی |
نیت |
بهبود و اصلاح |
تخریب، منفیگرایی |
نوع بازخورد |
منطقی، محترمانه، تحلیلگرانه | احساسی، تخریبی، کلیگویی |
راهحل دارد؟ |
بله |
نه |
تأثیر بر تیم |
انگیزشی، محرک رشد |
فرسایشی، تضعیف روحیه |
پذیرای گفتوگو؟ |
بله، با ذهن باز |
نه، مقاوم و بسته |
توصیه ماهان:
در مرکز مشاوره مدیریت ماهان، ما تأکید داریم که:
- منتقدان را شناسایی و تقویت کنید. آنها میتوانند محرک رشد و تحول باشند.
- افراد سمی را با ابزارهای سنجش رفتار سازمانی شناسایی کرده و در صورت لزوم، ابتدا مسیر اصلاح را طی کنید، اما اگر نشد، حذف آنها ضروری است.
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
تمام مقاله هاتو مطالعه میکنم و بسیاری از مشکلات حل شد برام مرسی